بیژن حکمت
کوشنده و پژوهشگر سیاسی
سازمان جمهوری خواهان ایران
Bookmark and Share
iran-emrooz.net
Mon, 25.07.2011
چند نکته درباره سازمان جمهوری خواهان ایران
اسفندیار طبری

اخیرا با صدور بیانیهای «سازمان جمهوری خواهان ایران» اعلام موجودیت کرد. اصولاً تاسیس هر سازمان یا نهاد سیاسی را باید به فال نیک گرفت، چرا که هر سازمان سیاسی افراد مشخصی را به یکدیگر متصل و به تبادل نظر در عرصه اجتماعی کمک میکند. تعداد گروههای سیاسی و رنگارنگی آن نشانی از بلوغ سیاسی مردمان یک جامعه است که به همزیستی دمکراتیک نظر دارند. اما محتوای بیانیه اعلام موجودیت این سازمان از جهات مختلف قابل انتقاد است، که در اینجا به برخی نکات اشاره میشود.

در ابتدا خلاصهای از این بیانیه موجودیت:

- این بیانیه دو گرایش را در جنبش سبز برجسته میبیند: گرایشی که به دنبال اجرای بیتنازل قانون اساسی است و گرایشی که خواهان گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به یک جمهوری دمکراتیک است. در حالیکه برنامه سیاسی گرایش اول روشن است، گرایش دوم هنوز به برنامه مشخصی برای عبور از جمهوری اسلامی نرسیده است.
- شرط اتحاد گسترده همه جمهوری خواهان مرزبندی با گرایش اول است.
- اتحاد جمهوری خواهان از این مرزبندی غافل ماند و نتوانست به هدف خود، یعنی اتحاد همه جمهوریخواهان برسد.
- دلیل این امر این مشکل درونی اتحاد جمهوریخوهان بود که شکلگیری اکثریت و اقلیت را ناممکن میساخت.
- این دوستان که خود را از بنیانگذاران و اعضای سابق اتحاد جمهوریخواهان میبینند، به دلایل بالا از آن اتحاد جدا شده و سازمان تازهای تاسیس کردهاند.
- این سازمان خود را به منشور اتحاد جمهوریخواهان وفادار میداند، و بر اساس آن اعلام موجودیت کرده است.
- برنامه سیاسی عبور از جمهوری اسلامی، که برنامه سیاسی این سازمان نوبنیاد است، انتخابات آزاد میباشد.
- انتخابات آزاد: نباید در چهارچوب قانون اساسی و در خدمت استقرار نظام باشد. /نباید انتخاباتی باشد که پس از برافتادن جمهوری اسلامی و برای تاسیس یک نظام دیگر بر پا میشود. /انتخابات آزاد نتیجه بنبست سیاسی رژیم است که به ضرورت بستن قراردادی با اپوزیسیون میانجامد.
- این سازمان هدف خود را در پایان هویت دادن به یک خط مستقل دمکراتیک میداند.

من انتقاد خود را در پنج نکته زیرین ذکر میکنم:

۱- خلاصه کردن گرایشهای جنبش سبز به دو گروه طرفدار و مخالف قانون درست نیست و تصویری ناقص از جنبش سبز میدهد. مساله التزام به قانون بیشتر برای رشد خصلت مسالمتآمیز این جنبش بود که تا حد زیادی در آن اغراق شد و مانع شکوفایی جنبش در مراحل بسیار حساسی گردید. مشکل اصلی استبدادی است که ولی فقیه سرچشمه آن است. با قدرت سیاسی و نظارتی که ولی فقیه دارد، امید به هرگونه اصلاحات جدی واهی است. «شرط لازم» برای یک انتخابات آزاد تغییر قانون اساسی نیست هر چند که در دراز مدت «نتیجه بدیهی» آن است. اما مساله این دوستان تغییر قانون نیست بلکه آنگونه که من میفهمم اتخاذ رفتارهای فراقانونی برای رسیدن به خواستههای جنبش است. اگر این رفتارها در یک بافت مسالمتآمیز منظور است که لزومی به مرزبندی نیست، زیرا توده جنبش سبز و حتی رهبران آن آقایان موسوی و کروبی نیز بعدها با اعلام تظاهراتهای اعلام نشده در این جهت حرکت کردند. اما اگر رفتار خشونت بار است، که آن در حوزه «تصمیمگیری» یک حزب گروه سیاسی نیست بلکه چنین رفتاری اگر وقت آن برسد از قلب جامعه بر میخیزد. اینکه یک حزب سیاسی باید از خود پروفیل نشان دهد درست است. اما اینکه علاوه بر آن به «مرزبندی» بپردازد درست نیست، زیرا ارایه «پروفیل»، خود مرزبندی به شکل مثبت آن است و یک نیروی سیاسی که با نام «اتحاد» کار میکند، نباید با شکل منفی به دنبال مرزبندی با دیگران باشد.

۲- بنابراین التزام یا تنازل مساله محوری در جنبش سبز، آنگونه که در بیانیه دوستان از آن یاد شده نیست، بلکه مشکل اصلی این است که برخی از نیروها یا افراد هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که دستگاه سیاسی ولی فقیه مانع اصلی در رسیدن به انتخابات آزاد است. این آشکار است که ولی فقیه خود را فرای قانون میداند. طرح قانونمداری میتواند در برخی از موارد کاملا مشخص، علیه او باشد و حتی به نجات و آزادی این یا آن زندانی سیاسی بینجامد. بنابر این نباید این ابزار را به کلی از دست داد.

۳- اینکه اتحاد جمهوریخواهان در گذشته مشکلات جدی در تصمیمگیریها داشته و اشکال غیردمکرتیک حاکم بوده، انتقاد درستی است. اما اگر دوستان بیانیه با حضور خود در این اتحاد نتوانستند به رفع این مشکلات برسند، بعد از خروج این دوستان، تحولاتی در اتحاد رخ داده که شاید لازم بود قبل از تاسیس یک سازمان دیگر، خود را کمی با این تحولات مشغول میکردند و به شکوفایی و تکامل آن کمک مینمودند. بیانیههای اخیر اتحاد جمهوری خواهان نتیجه یک بحث طولانی در درون اجا بود که نهایتن به طور دمکرتیک و با رفتار اخلاقی و احترام متقابل به نتیجه رسید. این نشان میدهد که اتحاد جمهوریخواهان پتانسیل قوی برای گسترش اتحاد همه نیروهای دمکراتیک را دارد.

۴- یک اتحاد منصفانه بزرگ تنها با همکاری بین همه سازمانهای دمکراتیک ممکن است. به این دلیل درست نیست که یک سازمانی که برای دموکراسی تلاش میکند، اساس وجودی خود را بر نفی یک سازمان دمکرات دیگر مستدل سازد. اگر این دوستان، که در میان آنها «چند نفر» از اعضا و بنیانگذاران نیز دیده میشوند، نتوانستند از اتحاد جمهوری خوهان ایران، آنچه بسازند که آرزو داشتند، در وهله نخست، اصل اخلاقی حکم میکند، که از خود فاصله گرفته و به نقد خود بپردازند، که آیا از سوی آنها نیز مشکلاتی وجود داشته یا نه؟ اگر ما قادر به تغییر واقعیت کوچکی در پیرامون خود نباشیم، با چه رهیافتی قادر به تغییر واقعیتهای یک جامعه خوهیم بود؟

۵- «برنامه سیاسی» این دوستان، همانگونه که اشاره شد، انتخابات آزاد است. این انتخابات آزاد اما باید نتیجه یک قرارداد سیاسی بین رژیم و اپوزیسیون باشد، که شرکت همه را در آن تضمین کند. آنگونه که از متن بیانیه فهمیده میشود، این یک «حد اقل» است. اگر واقعا چنین باشد، این دوستان برخی از درهای ممکن سیاسی را به روی خود میبندند. مثلا چنین سناریو را در نظر گیریم: رژیم به یک بنبست سیاسی برسد و راه سازش را رهبران جنبش سبز را پیش گیرد و خواستههای منشور سبز، نظیر آزادی زندانیان سیاسی، محاکمه قاتلان، برگزاری انتخابات و غیره را برآورده کند. من شخصا معتقد نیستم که رژیم به چنین راهی میرود، اما از آنجا که در منشور سبز ذکر شده، غیر مممکن نیست و یک سازمان دمکرات سیاسی در برنامه «حداقلی» که میدهد باید چنین مواردی را نیز در نظر گیرد، در غیر اینصورت این خطر که زمانی با اپوزیسیون با جنبش سبز افتد منتفی نخواهد بود. در هدف سیاسی میتوان غیر ممکن را خواست تا به ممکن رسید، در برنامه سیاسی اما نباید هیچ امکانی را از دست داد تا همه راهها باز بمانند. من نمیخواهم بگویم که چنین چیزی، که رژیم از همه اپوزیسیون دعوت کند که در انتخاباتی آزاد شرکت کنند، غیر ممکن است. این آنگاه ممکن است، که یک جنبش اجتماعی بسیار قوی و مداوم او را مجبور به این کار کند. در حل حاضر به دشواری در باره روند این جنبش میتوان نظر قطعی داد. بنابراین از امکانات سیاسی دیگر نباید خود را تحریم کرد.
 
استفاده از مطالب این سایت با ذکر مأخذ مجاز است